دیکشنری
داستان آبیدیک
فاسد شده
english
1
general
::
crumblings
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
فاز حمال
فاز خطا دار
فاز ذره
فاز شبه پایدار
فازی
فازی سازی
فازی کردن
فازیساز
فاژ درمانی
فاست
فاسخ
فاسد
فاسد الاخلاق
فاسد سازنده
فاسد شدن
فاسد شده
فاسد کردن
فاسد کننده
فاسدشدن
فاسدکردن
فاسق
فاش
فاش سازی
فاش فرنیچر
فاش و ابراز کردن
فاش کردن
فاشیست
فاشیسم
فاصله
فاصله ماهالانوبیس
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید